loading...
سایت فرهنگی مذهبی نوید ۳۱۳
آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 594 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

ویژه نامه سالروز ازدواج امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا(س)


متن ادبی «شب عروسی ماه و خورشید»

آسمان، جلوی قدم‏هایتان دامن می‏گسترد. ابرها در پیرهن باد می‏رقصند و بر سرتان سایه می‏بارند. باران‏های شادمانه، تن خاک را می‏بوسند. نسیم، دیوارهای کوچه را غرق بوسه می‏کند. قدم‏هایتان، زیباترین آهنگ‏ها را در گوش خاک آواز می‏کنند لبخندها آغاز می‏شوند و کبوترها شاعر. امشب شب عروسی ماه و خورشید است. ستاره‏ها کِل می‏کشند و زهره دف می‏زند.
لبخند که می‏زنید...
چقدر خوب است این روزهای در کنار هم بودن! این ثانیه ‏هایی که شما در کنار هم قدم می‏زنید حتی خوب‏تر از بهشت است. دست که در دست هم می‏گذارید، عطر بهار نارنج، شب را دیوانه می‏کند. لبخند که می‏زنید، سیب‏ ها و یاس‏ ها شکوفه می‏دهند. نسیمی نیست که شما را بهتر از سیب‏ ها و یاس ‏ها نشناسد.
شب پیوند دو نیمه سیب 
امشب، آب‏ها بهتر از تمام آبشارها، لبخندهای شادمانه شما را زمزمه می‏کنند. پرستوها، بهار را به خانه شما به ارمغان می‏ آورند؛ با روزهایی که آرزوی دیدن شما را در کنار هم دارند.
امشب، تنها شبی است که زمین، یکی از آرام‏ترین خواب‏هایش را خواهد دید. امشب زمین، عطر لبخند را خواهد فهمید خوب می‏دانی که امشب را هیچ‏گاه زمین از یاد نخواهد برد. امشب، شبی است که دو نیمه سیب با هم پیوند می‏خورند تا گونه ‏های زمین از شوق، گل بیاندازند. آسمان، تنها سقفی است که این همه شادی را تاب می‏آورد. کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده است به شوق.
تبریک فرشته‏ ها
روزهای با هم بودن خوب است؛ خوب‏تر از همه روزهایی که لبریز از رویا آمده ‏اند و رفته‏ اند.
فردا کوه‏ ها می‏ ایستند تا خورشید از لبخندهایتان سر بزند و بر شانه ‏هایشان سرازیر شود. فردا همه فرشته ‏ها، این پیوند مبارک را به شما تبریک خواهند گفت. تمام کائنات، به شما رشک می‏برد. فردا که خداوند به شما سلام خواهد کرد.
با اولین لبخندی که به هم می‏زنید، آینه‏ ها شکل می‏گیرند و علی علیه‏ السلام و فاطمه علیها السلام ، زیباترین لبخندی می‏شوند که برای همیشه در ذهن آینه‏ ها باقی خواهند ماند.

متن ادبی «هدیه ‏ای از طرف خدا»

علی جان!
شریک زندگی ‏ام، شریک دینم و شریک عشقم!
زهرایت آمده است تا دستانش را وقف نوازش روح زخمی‏ ات کند تا آثار رنج‏های زندگی از خاطرات محو شود.
او از طرف خدا آمده است تا در تنهایی‏ های مردانه‏ ات، با تو هم گریه شود.
مگر نه آنکه فرموده‏اند «جهاد زن، خوب همسرداری است».
زهرای تو، نیت خیر کرده است تا در این جهاد الهی، توفیق شهادت بیابد و نزد خدای عشق روسپید شود.
او هرگز از تو چیزی نخواهد خواست که تو را به سختی بیندازد و یا از توانت فراتر باشد تا فاطمه ‏ات علیهاالسلام هست، اجازه نخواهد داد که شانه ‏های مهربانت از اندوه بلرزد و چشمان نازنینت به اشک، تر شود.
زهرا علیهاالسلام در کنارت می‏ماند، تا وقتی که تازیانه ‏ها میان دست او و تو فاصله بیندازد.

خطبه پيامبر (ص) در عقد حضرت زهرا (س)

الحمدلله المحمود بنعمته المعبود بقدرته، المطاع لسلطانه، المرعوب من عذابه المرغوب اليه فيما عنده النافذ امره فى سمائه و ارضه، الذى خلق الخلق بقدرته و ميزهم بحكمته و احكمهم بعزته، و اعزهم بدينه و اكرمهم بنبيه محمد ثم ان الله عز و جل قد جعل المصاهره نسبا لاحقا و امرا مفترضا نسخ بها الاثام و اوشح بها الارحام و الزمها الانام فقال عز و جل و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا فامر الله يجرى قضائه و قضائه يجرى الى قدره و قدره يجرى الى اجله فلكل قضاء قدر، و لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام‏الكتاب. 
ثم ان الله تعالى امرنى ان ازوج فاطمه من على و قد زوجته على اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا على؟ فقال على: رضيت عن الله و عن رسوله، فقال (ص) جمع الله شملكما و اسعد جدكما و بارك عليكما و اخرج منكما كثيراً طيباً. (1) 
سپاس خداوندى را سزاوار است كه بندگان را به نعمت عبوديت مقرب داشت و به قدرت اطاعت مكرم فرمود و به سلطنت و صولت مطيع و منقاد ساخت و به عذاب و نعمت بيمناك فرمود خدايى كه امرش در آسمانها و زمين نافذ است، خداوندى كه موجودات را به قدرت خود آفريد، و به حكمت خود از هم متمايز و مشخص فرمود و به عزت ايمان رشته شخصيت آنها را مستحكم و به دين و فضيلت گرامى داشت و به نبوت محمد (ص) بر آنها منت نهاد. 
آن خدايى كه مصاهرت و دامادى را سبب خويشاوندى قرار داد و بدين وسيله افراد و اقوام را به هم ملحق فرموده و الفت داد و امر فرمود اين فريضه را همه اطاعت كنند و از سنت‏هاى خداوندى خويش قرار داد و با اين دستور، آثار بت‏پرستى را محو و معدوم كرد و ارحام مادران را به ازدواج و دامادى زينت داد و مردم را به اين دستور و اجراى آن ملزم كرد. 
آنگاه فرمود: خداوند عزوجل آن خالقى است كه بشر را از آب خلق فرمود و ميانشان سبب و نسب قرار داد و پروردگارت توانا است. 
پس فرمان خداست كه قضايش را اجرا مى‏كند، و قضاى او است كه بر قدرش جارى مى‏گردد و قدرش به سوى اجلى روانه مى‏شود و براى هر اجلى كتابى است با اين همه اختيار كل به طور مطلق در دست او است آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى‏كند و نزد او است ام‏الكتاب (لوح محفوظ) سپس فرمود: پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به على، و هم‏اكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره. 
آنگاه رو كرد به على عليه‏السلام و فرمود: يا على آيا راضى هستى؟ على عليه‏السلام از جاى خود برخاست گفت: از خدا راضى و از رسول او خشنودم. پس از آن رسول خدا (ص) در حق آنها دعا كرد و گفت: خداوند مشكلات شما را برطرف نمايد. و شما را خوشبخت كرده و سعادتمند گرداند، و بر شما مبارك باد اين ازدواج با ميمنت، و فرزندان پاك و پاكيزه از شما به عمل آيد. آنگاه از منبر بزير آمد و فرمود: انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم الا فاطمه فان تزويجها من السماء خطبة. (2) 
من يك نفر همانند شما هستم به شما زن مى‏دهم و از شما زن مى‏گيرم جز فاطمه كه تزويج او در آسمان انجام گرفته است.

________________________________________________________
1 ـ ناسخ‏التواريخ زندگانى حضرت فاطمه (س)، ج 1/ 50 فاطمه الزهرا تاليف عمادزاده/ 276. 
2 ـ ناسخ‏التواريخ ج 1/ 50 فاطمة الزهرا/ 277

اول ذوالحجه، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع)

ازدواج حضرت علي(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتيازاتي است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات مي کرد. در اين پيوند پر ميمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادماني، و بهشتيان به زينت و زيور آراسته شده بودند.
فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر پيغمبر اکرم و از دوشيزگان ممتاز عصر خويش بود. پدر و مادرش از اصيل ترين و شريف ترين خانواده هاي قريش بودند. از حيث جمال ظاهري و کمالات معنوي و اخلاقي از پدر و مادر شريفش ارث مي برد. و به عاليترين کمالات انساني آراسته بود. 
شخصيت و عظمت پيامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا مي رفت و قدرت و شوکت او زيادتر مي شد به همين علت دختر عزيزش زهرا (عليها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قريش و رجال با شخصيت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاري مي کردند اما پيامبر با خواستگاران طوري رفتار مي کرد که مي پنداشتند مورد غضب پيامبر قرار گرفته اند.
رسول خدا فاطمه را براي علي (عليه السلام) نگاه داشته بود و مايل بود از جانب او پيشنهاد شود. پيامبر از جانب خدا مأمور بود که نور را با نور به ازدواج در آورد.

پيشنهاد به علي (ع):

اصحاب رسول خدا احساس کرده بودند که پيغمبر اکرم تمايل دارد فاطمه (عليها السلام) را با علي پيوند ازدواج دهد، ولي از جانب علي پيشنهادي نمي شد. يک روز عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ و گروهي ديگر که پيامبر تقاضاي ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دري سخن مي گفتند. در اين بين سخن از فاطمه به ميان آمد. ابوبکر گفت: مدتي است که اعيان و اشراف عرب فاطمه عليهاالسلام را خواستگاري مي نمايند اما پيغمبر اکرم پيشنهاد احدي را نپذيرفته و در جوابشان مي فرمايد: تعيين همسر فاطمه با خداست.براي همه روشن بود که خدا وپيغمبر، فاطمه را براي علي عليه السلام نگاه داشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضريد به اتفاق هم نزد علي برويم و جريان را برايش تشريح کنيم و اگر به ازدواج مايل بود همراهيش کنيم؟! آنها از اين پيشنهاد استقبال و او را در اين کار تشويق کردند.
سلمان فارسي مي گويد: عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ بدين قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.
علي (ع) فرمود: از کجا مي آييد و به چه منظور اينجا آمده ايد؟
ابوبکر گفت: يا علي تو در تمام کمالات بر سايرين برتري داري، و از موقعيت خود و علاقه ايکه رسول خدا به تو دارد کاملاً آگاهي. اشراف و بزرگان قريش براي خواستگاري فاطمه عليها السلام آمده اند ولي پيغمبر صلي الله عليه و آله دست رد به سينه همه زده و تعيين همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان  مي کنم خدا و رسول، فاطمه را براي تو گذاشته اند. و شخص ديگري قابليت اين افتخار را ندارد.

افکار خفته بيدار مي شود:

اوضاع بحراني اسلام و گرفتاري ها و فقر اقتصادي مسلمين، چنان علي (ع) را مشغول ساخته بود که به خواسته هاي دروني خويش و ازدواج و تشکيل خانواده هيچگونه توجه نداشت.
علي (ع) اندکي پيرامون پيشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضيه را به خوبي بررسي نمود: تهيدستي خود و مشاهده گرفتاريهاي عمومي از يک طرف و فرا رسيدن زمان ازدواج  وي از طرف ديگر(1). او بخوبي مي دانست که اگر همسري چون فاطمه را از دست بدهد ديگر اين فرصت قابل جبران نيست.

علي (ع) به خواستگاري مي رود:

اين پيشنهاد علي را تحت تأثير قرار داد بطوريکه دست از کار کشيد و به منزل بازگشت. خود را شستشو داد، عباي تميزي بر تن کرد و به خدمت رسول اکرم شتافت. درب خانه را به صدا درآورد. پيغمبر به «ام سلمه» فرمود: در را باز کن. کوبنده در شخصي است که خدا و رسول او را دوست دارند او هم خدا و رسول را دوست دارد.
عرض کرد: يا رسول الله! پدر و مادرم فدايت، کيست که نديده درباره اش چنين داوري مي کني؟
فرمود: اي ام سلمه! مردي دلاور و شجاع است او برادر و پسرعمويم و محبوب ترين مردم نزد من است.
ام سلمه از جاي جست و در سراي را باز کرد. علي (ع) داخل منزل شد، سلام داد و در حضور پيغمبر نشست. از خجالت سرش را به زير انداخت، و نتوانست تقاضاي خويش را عرضه بدارد. مدتي هر دو خاموش بودند. بالاخره پيغمبر (ص) سکوت را شکست و فرمود: يا علي گويا براي حاجتي نزد من آمده اي که از اظهار آن خجالت مي کشي؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و اطمينان داشته باش که تمام خواسته هايت قبول مي شود. 
عرض کرد: يا رسول الله پدر و مادرم فداي تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم. بهتر از پدر و مادر، در تربيت و تأديب من کوشش نمودي و به برکت وجود شما هدايت شدم. يا رسول الله! به خدا سوگند اندوخته دنيا و آخرت من شما هستي. اکنون موقع آن شده که براي خود همسري انتخاب کنم و تشکيل خانواده دهم، تا با وي مأنوس گردم و از ناراحتيهاي خويش بکاهم. اگر صلاح بداني و دختر خود فاطمه عليها السلام را به عقد من در آوري سعادت بزرگي نصيب من شده است. 
رسول خدا که در انتظار چنين پيشنهادي بود صورتش از سرور و شادماني بر افروخته شد، فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگيرم.
پيغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علي بن ابي طالب (ع) را به خوبي مي شناسي براي خواستگاري آمده است. آيا اجازه مي دهي ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چيزي نگفت. پيغمبر چون آثار خشنودي را در چهره او ديد گفت: الله اکبر و سکوت او را علامت رضايت دانست (2).

توافق:

رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه به نزد علي آمد و با لبي خندان گفت: يا علي! آيا براي عروسي چيزي داري؟ پاسخ داد: يا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يک شمشير، يک زره و يک شتر.
فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نمي تواني در راه خدا جهاد کني، شمشير از لوازم و احتياجات ضروري تو است. شتر نيز از ضروريات زندگي تو محسوب مي شود، بايد به وسيله آن آبکشي کني و امور اقتصادي خود و خانواده ات را تأمين کني و براي اهل و عيالت کسب روزي نمايي و در مسافرت بارت را بر آن حمل کني، تنها چيزي که مي تواني از آن صرف نظر کني همان زره است. منهم به تو سخت نمي گيرم و به همان زره اکتفا مي نمايم. يا علي آيا اکنون بشارتي به تو بدهم و رازي را برايت آشکار بسازم؟!
عرض کرد: آري يا رسول الله، پدر و مادرم فدايت، شما هميشه نيک خوي و خوش زبان بوده ايد.
فرمود: پيش از آنکه به نزد من بيايي جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! خدا ترا از بين مخلوقاتش برگزيده و به رسالت انتخاب کرد. علي (ع) را برگزيد و برادر و وزير تو قرار داد. بايد دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوري. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاک و نجيب و طيب و طاهر و نيکو به آنان عطا خواهد نمود يا علي هنوز جبرئيل بالا نرفته بود که تو درب منزل را زدي (3).

خطبه عقد:

پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: يا علي تو زودتر به مسجد برو و من نيز از عقب تو مي آيم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنيم و خطبه بخوانيم. 
علي (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بين راه ملاقات کرد، آنها از جريان کار جويا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزويج کرد، هم اکنون پيامبر در راه است تا در حضور جمعيت، مراسم عقد و خطبه خواني را انجام دهد.
پيغمبر (ص) در حالي که صورتش از سرور و شادماني مي درخشيد به مسجد تشريف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامي که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناي فرمود: اي مردم آگاه باشيد که جبرئيل بر من نازل شد و از جانب خدا پيام آورد که مراسم عقد ازدواج علي و فاطمه عليها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمين نيز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگيرم. سپس نشست و به علي (ع) فرمود: برخيز و خطبه عقد را بخوان.
علي عليه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و شهادت مي دهم که بغير از او خدايي نيست. شهادتي که مورد پسند و رضايت او واقع شود. درود بر محمد صلي الله عليه وآله، درودي که مقام و درجه اش را بالا برد. اي مردم! خدا ازدواج را براي ما پسنديده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و بدان امر نموده است. اي مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسيد و گواه باشيد.
مسلمانان به پيغمبر (ص) عرض کردند: يا رسول الله! فاطمه را با علي کابين بسته اي؟
رسول خدا پاسخ داد: آري. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا اين ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در ميانتان دوستي و محبت افکند.

مذاکره عروسي:

علي عليه السلام مي فرمايد: حدود يک ماه طول کشيد و من خجالت مي کشيدم با پيغمبر درباره فاطمه صحبت کنم، ولي گاهي که خلوت مي شد مي فرمود: يا علي چه همسر نيکو و زيبائي نصيبت شد؟ بهترين زنان عالم را تزويج تو کردم.
روزي برادرم عقيل پيش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسيارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمي کني که فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسيله عروسي شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خيلي ميل دارم عروسي کنم اما از رسول خدا خجالت مي کشم. عقيل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اکنون با من بيا تا خدمت پيغمبر (ص) برويم.
علي با برادرش عقيل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بين راه به «ام ايمن» برخورد کرده جريان را برايش گفتند. ام ايمن گفت: اجازه بدهيد من با رسول خدا در اين باره مذاکره کنم.
ام سلمه و ساير زنان از قضيه خبردار شدند و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله مشرف گشتند. عرض کردند: يا رسول الله! پدر و مادرمان به فدايت، براي موضوعي خدمت شما رسيده ايم که اگر خديجه زنده بود چشمش بدان روشن مي شد. وقتي پيغمبر (ص) نام خديجه را شنيد اشکش جاري شد و فرمود: خديجه؟! کجا مانند خديجه پيدا مي شود؟ هنگامي که مردم مرا تکذيب نمودند مرا تصديق کرد و براي ترويج دين خدا، اموالش را در اختيار من قرار داد. خديجه زني بود که خدا بر من وحي فرستاد که بدو بشارت دهم خانه اي از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد کرد.
ام سلمه عرض کرد: پدرم و مادرم فدايت شود، شما هرچه درباره خديجه مي فرماييد صحيح است. خدا ما را با او محشور گرداند. يا رسول الله! برادر و پسر عموي شما ميل دارد همسرش را به منزل ببرد.
فرمود: پس چرا خودش در اين باره صحبتي نمي کند؟ عرض کرد: از کمروئي اوست.
پيغمبر (ص) به ام ايمن فرمود: علي را نزد من حاضر کن.
وقتي علي (ع) خدمت پيغمبر مشرف شد فرمود: يا علي! آيا ميل داري همسرت را به منزل ببري.
عرض کرد: آري يا رسول الله.
فرمود: خدا مبارک کند، همين امشب يا فردا شب وسائل عروسي را فراهم مي کنم.
سپس به همسرانش فرمود: اطاقي را براي فاطمه فرش کنيد تا مراسم عروسي را برگزار کنيم (4). مراسم ازدواج برترين بندگان خداوند در روز اول يا ششم ذي الحجه (5) سال دوم يا سوم هجري انجام گرفت(6).

_______________________________________________________
(1)ذخائر العقبي ص 26.
(2)بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبي ص 29
(3)بحار الانوار ج 43 ص 127.
(4)بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132 .
(5)مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349.
(6)بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7.
برگرفته از کتاب بانوي نمونه اسلام تأليف ابراهيم اميني.

احسان و انفاق حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شب عروسى

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در عروسى زهرا عليهاالسلام يك دست پيراهن نو به زهرا داده بود تا در شب عروسى بپوشد، هنگامى كه فاطمه به خانه‏ى زفاف رفت، بر سجاده‏ى عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات مى‏كرد، ناگاه مستمندى به در خانه‏ى فاطمه آمد و با صداى بلند گفت: «از در خانه‏ى نبوت يك پيراهن كهنه مى‏خواهم». 
فاطمه عليهاالسلام در آن وقت دو پيراهن داشت، يكى كهنه و ديگرى نو، خواست پيراهن كهنه را طبق تقاضاى فقير، به او بدهد، ناگاه به ياد اين آيه (92 آل‏عمران) افتاد كه مى‏فرمايد: «هرگز به حقيقت نيكوكارى نمى‏رسيد مگر آنچه را دوست داريد انفاق كنيد». 
حضرت زهرا عليهاالسلام كه مى‏دانست پيراهن نو را بيشتر دوست دارد، به اين آيه عمل كرد و پيراهن نو را به فقير داد. 
فرداى آن شب هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم پيراهن كهنه را در تن او ديد. پرسيد: «چرا پيراهن نو را نپوشيده‏اى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام عرض كرد: آن را به فقير دادم. 
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر پيراهن نو را براى شوهرت مى‏پوشيدى بهتر و مناسبتر بود». 
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: اين روش را از شما آموخته‏ام، در آن هنگام كه مادرم خديجه همسر شما گرديد، همه‏ى اموال خود را در راه شما به تهى‏دستان بخشيد، كار به جايى رسيد كه فقيرى به در خانه‏ى شما آمد و تقاضاى لباس كرد، در خانه لباسى وجود نداشت، شما پيراهن خود را از تن بيرون آورده و به او دادى، از اين رو اين آيه (29/ اسراء) نازل شد: «و بيش از حد دستت را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كرا فرومانى». 
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم تحت تأثير محبتها و خلوص دخترش زهرا عليهاالسلام قرار گرفت قطره‏هاى اشك از چشمانش سرازير شد، فاطمه عليهاالسلام را به نشانه‏ى محبت به سينه‏اش چسبانيد. (1)

____________________________________________
1 ـ رياحين‏ الشريعه/ ج 1/ ص 106 و 105

 

شروع زندگى در خانه اجاره ‏اى

كلبه باصفا و محقر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه ‏عليها خانه ‏اى گلى بود كه دلهائى مصفا به نور خدا در آن يك زندگى مشترک را آغاز كردند. خانه‏اى رد ظاهر ساده و حتى اجاره‏اى، ولكن اعضاى آن آرمانى متعهد بر اصول اخلاقى، در محيطى پر تفاهم و عاطفى و خلاصه مالامال از معنويت و ياد خدا، خانه‏اى كه از عرش خدا مورد نظر و حمايت بود و دريچه‏ اى از زمين به آسمان و از آسمان بر آن خانه دائما گشوده شده بود و اين نبود مگر به خاطر وجود انوار مقدس ه‏اى كه در علم و عمل عالی‏ترين مراتب كمال را با مجاهده نفسانى و انتخاب بهترين عقيده و آرمان طى مى ‏نمودند، خانه‏ ى حضرت فاطمه سلام‏ اللَّه‏ عليه خانه‏اى بود گلى اما شعاع نور آن عالمتاب شد و همه هستى را پرتوافكنى كرد.
حضرت على (ع) و حضرت فاطمه زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه داراى خانه‏ ى مسكونى نبودند، از اين رو حضرت على عليه‏السلام ابتدا محل سكونت همسرش را در اطاقى كه يكى از انصار در اختيارش نهاده بود و خود نيز پس از هجرت در آن ساكن بود قرار داد. پس از مدتى دو زوج جوان به خانه‏ ى حارثه بن نعمان كه در محله ‏ى بنى‏ نجار قرار داشت و به خانه‏ ى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نزديک بود منتقل شدند تا اينكه حجره‏اى در كنار حجره‏ى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى آنان ساخته شد و تا پايان زندگى خانوادگی شان در آنجا ساكن بودند.
وضعيت ساختمانى اين خانه كه در اختيار حضرت على عليه‏السلام و حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه قرار گرفت خانه ‏ى مسكونى مجللى نبود، بلكه اطاقى گلين بود كه سقف آن را با چوب خرما و حصير پوشانده و آن را گل ‏اندود كرده بودند. فاصله‏ ى سقف آن از كف به اندازه‏اى بود كه دست به راحتى به سقف می‏رسيد. آرى اين بود كلبه‏ ى حضرت زهرا سلام‏ اللَّه ‏عليه كه از صفايش نور خدا جلوه ‏گر بود.
خداوند در قرآن پيرامون معنويت و فضيلت ايشان فرموده:
يعنى در خانه‏ هايى (چون خانه‏ ى انبياء) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت يابد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تقديس ذات پاک او كنند. وقتى اين آيه نازل شد، ابوبكر از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيد: آيا خانه ‏ى حضرت فاطمه و حضرت على عليهم‏السلام از اين خانه ‏هاست؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: بله، خانه‏ ى آنان از بافضيلت‏ ترين اين خانه ‏هاست.

امام علي عليه السلام و ازدواج با فاطمه سلام الله عليها

نبرد بدر با پيروزي مسلمانان پايان يافت و آرامشي در مدينه پديد آمد. زهرا سلام الله عليها دختر پيامبر در خانه پدر به سر مي برد. عده اي براي خواستگاري او آمدند؛ اما رسول خدا صلي الله عليه و آله نپذيرفت.

علي عليه السلام براي خواستگاري نزد محمد (ص) آمد و چنان که در کتاب هاي ويژه زندگاني فاطمه (س) آمده است، پيغمبر او را به ازدواج علي (ع) در آورد و فرمود: مرحبا و اهلا. مرداني از قريش از من رنجيدندکه چرا دخترم را به آنان ندادم. من بدان ها گفتم که اين کار به اذن خداست. [1]
... با سعد  معاذ رئيس قبيله ‏اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند که جز حضرت علي عليه السلام کسي شايستگي ازدواج با حضرت زهرا عليها السلام را ندارد و نظر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز به غير او نيست. از اين رو دسته جمعي در پي حضرت علي عليه السلام رفتند و سرانجام او را در باغ يکي از انصار يافتند که با شتر خود مشغول آبياري نخل ها بود. آنان روي به علي کردند و گفتند: اشراف قريش از دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خواستگاري کرده‏اند و پيامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم که اگر تو (با سوابق درخشان و فضايلي که داري) از فاطمه خواستگاري کني پاسخ موافق بشنوي و اگر دارايي تو اندک باشد ما حاضريم تو را ياري کنيم.
با شنيدن اين سخنان ديدگان حضرت علي عليه السلام را اشک شوق فرا گرفت و گفت: دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مورد ميل و علاقه من است. اين را گفت و دست از کار کشيد و راه خانه پيامبر را، که در آن وقت نزد ام سلمه بسر مي‏برد، در پيش گرفت. هنگامي که در خانه رسول اکرم را کوبيد پيامبر فورا به ام سلمه فرمود: برخيز و در را باز کن که اين کسي است که خدا و رسولش او را دوست مي‏دارند.
ام سلمه مي گويد: شوق شناسايي اين شخص که پيامبر او را ستود آن چنان بر من مستولي شد که وقتي برخاستم در را باز کنم نزديک بود پايم بلغزد. من در را باز کردم و حضرت علي - عليه السلام وارد شد و در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشست، اما حيا و عظمت محضر پيامبر مانع از آن بود که سخن بگويد، لذا سر به زير افکنده بود و سکوت بر مجلس حکومت مي‏کرد. تا اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سکوت مجلس را شکست و گفت: گويا براي کاري آمده اي؟ حضرت علي - عليه السلام در پاسخ گفت: پيوند خويشاوندي من با خاندان رسالت و ثبات و پايداريم در راه دين و جهاد و کوششم در پيشبرد اسلام بر شما روشن است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: تو از آنچه که مي‏گويي بالاتر هستي. حضرت علي - عليه السلام گفت: آيا صلاح مي‏دانيد که فاطمه را در عقد من در آوريد؟ [2]
حضرت علي - عليه السلام در طرح پيشنهاد خود بر تقوا وسوابق درخشان خود در اسلام تکيه مي‏کند و از اين طريق به همگان تعليم مي‏دهد که ملاک برتري اين است نه زيبايي و ثروت و منصب.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از اصل آزادي زن در انتخاب همسر استفاده کرد و در پاسخ حضرت علي - عليه السلام فرمود: پيش از شما افراد ديگري از دخترم خواستگاري کرده‏اند و من درخواست آنان را با دخترم در ميان نهاده‏ام ولي در چهره او نسبت‏ به آن افراد بي ميلي شديدي احساس کرده ام. اکنون درخواست ‏شما را با او در ميان مي‏گذارم، سپس نتيجه را به شما اطلاع مي‏دهم.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد خانه زهرا - عليها السلام - شد و او برخاست و ردا از دوش آن حضرت برداشت و کفش هايش را از پايش در آورد  و پاهاي مبارکش را شست و سپس وضو ساخت و در محضرش نشست. پيامبر سخن خود را با دختر گراميش چنين آغاز کرد:
علي فرزند ابوطالب از کساني است که فضيلت و مقام او در اسلام بر ما روشن است و من از خدا خواسته بودم که تو را به عقد بهترين مخلوق خود در آورد و اکنون او به خواستگاري تو آمده است؛ در اين باره چه مي‏گويي؟ در اين هنگام زهرا - عليها السلام - در سکوت عميقي فرو رفت ولي چهره خود را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برنگرداند و کوچکترين ناراحتي در سيماي او ظاهر نشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از جاي برخاست و فرمود: «الله اکبر سکوتها اقرارها» يعني: خدا بزرگ است؛ سکوت دخترم نشانه رضاي اوست. [3]
اين نمايه علاوه بر پيوند به نمودار فاطمه سلام الله عليها، با 7 مطلب به شرح اين واقعه ي مبارک و ميمون مي پردازد.  
پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) در يک نگاه
_____________________________________________
[1] - دانشنامه امام علي جلد هشتم ص 16.
[2] - حضرت علي - عليه السلام در امر خواستگاري از يک سنت اصيل پيروي مي‏کند. در حالي که هاله اي از حيا او را فرا گرفته است. شخصا و بي هيچ واسطه اي اقدام به خواستگاري مي‏کند؛ و اين نوع شجاعت روحي توام با عفاف، شايان تقدير است. «نقل شده از :آيت الله جعفر سبحاني، فروغ ولايت ص 79 .»
[3] - بحار الانوار، ج‏43، ص‏9. «به نقل از: همان»

جهيزيه و لوازم خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟ 
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همه‏ى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار. 
آرى! اين دارايى على عليه‏السلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه میخواهد با دخت يگانه‏ ى پيامبر پيمان زندگى ببندد. 
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصف ‏ناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيله‏ ى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى. در مورد شترت نيز نظرم اين است كه آن هم وسيله‏ ى كار و درآمد توست. بوسيله ‏ى آن، هم نخلستانت را آب میدهى و براى خانواده‏ات هزينه‏ى زندگى فراهم مى ‏آورى و هم زاد و توشه‏ ى سفرت را جابجا مینمايى. پس از تعيين زره‏ى حضرت على عليه‏السلام به عنوان مهريه حضرت زهرا (س) حضرت رسول اكرم فرمودند: اما من دخت فرزانه ‏ام را به ازدواج تو در خواهم آورد و در برابر اين پيمان براى زندگى مشترك و به نشان صفا و صداقت، اينک زره‏ات را بفروش و پول آن را بياور تا ترتيب اين كار را بدهم. 
امير مؤمنان به دستور پيامبر به بازار شتافت و زره مورد اشاره را به حدود پانصد درهم فروخت و پول آن را به پيشواى بزرگ توحيد و آزادگى تقديم داشت. 
بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليه‏السلام سپر جنگ خود را به پانصد درهم فروختند و مهريه حضرت زهرا قرار دادند مبلغ آنرا به رسول اكرم دادند: 
امام صادق عليه‏السلام در ضمن روايتى میفرمايد: رسول خدا درهم‏ها را در دامنش ريخت و مشتى از آن را كه شصت و سه يا شصت و شش درهم مى‏شد به ام‏ايمن داد تا لوازم خانه خريدارى كند، مشتى ديگر را به اسماء بنت عميس داد تا عطر و گلاب بخرد، و مشتى را به ام‏سلمه داد تا غذا تهيه كند و عمار و ابوبكر و بلال را براى خريد چيزهائى فرستاد كه براى خود حضرت زهرا لازم بود، كه از جمله وسائلى كه براى براى حضرت خريدارى شد اقلام ذيل بود: 
1- يك پيراهن به هفت درهم. 
2- يك روسرى به چهار درهم. 
3- قطيفه سياه خيبرى. 
4- تختخواب با روتختى
5- دو دست رختخواب از پارچه مصرى كه محتواى يكى از آن دو ليف خرما و ديگرى پشم گوسفند بود. 
6- چهار پشتى از پشم طائف با محتوائى از گياهى به نام اذخر. 
7- پرده‏اى از پشم 
8- حصيرى هجرى 
9- آسياى دستى
10- دلوى چرمى
11- ظرفى مسى براى درست كردن حناء
12- كاسه‏اى براى شير
13- ظرفى براى آب
14- آفتابه‏اى قيراندود
15- سبوئى سبز رنگ
16- دو كوزه سفالى 
17- فرشى از پوست
18- عبائى قطوانى 
19- مشک آب.

درس‌هايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانواده‌ها

از ماجراي ازدواج حضرت علي‌عليه‌السلام و حضرت فاطمه‌عليهماالسلام نکات بسيار جالبي را مي‌آموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده‌ زيستي در تمام شوون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد، و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ي ذهن‌هاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها مي‌افتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگين‌تر مي‌شود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را مي‌گيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي مي‌کشاند، و بر فساد و نابساماني‌هاي رواني و مشکلات اخلاقي مي‌افزايد. 
درس‌هائي که از ازدواج حضرت علي و فاطمه زهرا عليهماالسلام مي‌گيريم از اين قرار است: 
1- کفو و همتا بودن:
يکي از اصول اساسي و رازهاي موفقيت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زيرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از يکديگر امکان‌پذير است. 
برخي تصور مي‌کنند کفويت تنها به شرائط ظاهري از قبيل مسائل نژادي و يا وضعيت مادي و رفاهي بستگي دارد. در صورتي که چنين نيست، بلکه همتايي و هم سوئي آرمان‌ها، خواست‌ها و تمايلات روحي و رواني افراد، ميزان آگاهي‌هاي علمي و ديني و ميزان تعهد عملي به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ويژگي‌هاي اخلاقي و فرهنگي است.
اگر مسئله همتايي نبود، بدون ترديد دختران زيبايي در مدينه بودند که از ازدواج با حضرت علي عليه‌السلام خرسند مي‌شدند. اما او حتي از آنان خواستگاري هم نکرد و براي حضرت فاطمه عليهماالسلام نيز خواستگاران فراواني بودند امّا حضرت فاطمه عليهماالسلام و پيامبرصلي‌الله عليه و‌آله به اين وصلت‌ها راضي نشدند تنها حضرت فاطمه عليهماالسلام و روح والاي او بود که زيبايي‌ها و شکوه معنوي حضرت علي‌عليه‌السلام را درک مي‌کرد . در اين مورد پيامبر اکرم صلي‌الله عليه وآله فرمودند: اگر خدا علي را نمي‌‌آفريد براي فاطمه کفو و همتايي وجود نداشت. (1) 
2- خواستگاري بدون واسطه
خواستگاري بدون هيچ تشريفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت علي‌عليه‌السلام شخصاً به خواستگاري حضرت فاطمه عليهماالسلام از پيامبر صلي‌الله عليه وآله اقدام نمود. 
3- شرط اول : رضايت دختر
پيامبر گرامي صلي‌الله عليه وآله بدون رضايت دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد. 
4- قناعت
در تهيه جهيزيه به ضروري‌ترين و ابتدائي‌ترين وسائل زندگي در آن عصر بسنده شد، از سيرت پيامبر اسلام صلي‌الله عليه وآله مي‌آموزيم که بايستي در الگوي مصرف تجديد نظر کنيم و در زندگي فناپذير و زودگذر دنيا به حداقل ممکن قناعت ورزيم تا از گذرگاه پرهياهوي زندگي سبکبار بگذريم و تن به بردگي اين و آن ندهيم. 
مگر حضرت فاطمه عليها‌السلام دختر پيامبر صلي‌الله عليه وآله رهبر بي‌نظير مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بني‌هاشم يعني اصيل‌ترين و شريف‌ترين تيره‌هاي عرب به حساب نمي‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خديجه عليهما‌السلام ثروتمندترين زن عرب در عصر خويش نبود؟ مگر از همه جهات علمي فردي آگاهتر و انديشمندتر از همگان نبود؟ مگر پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه‌ وآله نمي‌توانست جهيزيه زيادي را همراه دخترش کند؟ 
پاسخ همه اين سوالات «مثبت» است اما منش و روش پيامبر عظيم ‌الشأن اسلام صلي‌الله عليه و‌آله و خاندانش بر ساده‌ زيستي استوار است . (2) 
متأسفانه در برخي خانواده‌ها به خصوص قشر مرفه جامعه جهيزيه دخترانشان نمايشگاه بين‌المللي کاملي است از لوازم خانگي داخلي و خارجي که برقش چشم‌هاي ظاهربين را خيره مي‌کند.
5- مهيا کردن خانه براي ورود عروس
اکنون ببينيم علي بن ابيطالب عليه‌السلام شهسوار اسلام و محبوب‌ ترين مردان و نزديکترين آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهيه کرد: 
ابن شهر آشوب در مناقب نقل مي‌کند: که حضرت علي‌عليه‌السلام نيز اتاق خود را براي عروسي آماده کرد. بدين ترتيب که: 
ابتدا مقداري ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبي هم تهيه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباس‌هاي خود را روي آن بيندازد، و يک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و يک بالش نيز که داخلش را از ليف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد. (3) همين .

__________________________________________________
1- ينابيع الموده، ص 177 و 237. 
2- زندگاني فاطمه زهرا عليهاالسلام تأليف محمد قاسم‌پور با مقدمه آيت‌الله مرعشي نجفي ص47. 
3- زندگاني حضرت فاطمه عليهما‌السلام و دختران آن‌حضرت مولف سيدهاشم رسولي محلاتي ص‌56. 
منبع : کتاب شفيعه ي محشر يا مظلومه ي پيامبر – نوشته سيد عبدالله حسيني دشتي

متن ادبی «پیوند نورانی»

عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیه‏السلام نقش بسته است. این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله زانو می‏زند؛ امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانه ‏اش زبان سخن گفتنش را می‏بندد. پشت چشم‏های روشنش آرزویی نشسته است. پیامبر صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله راز چشم‏های علی علیه‏السلام را می‏خواند. پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله می‏داند این چشم‏ها دریچه ‏ای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمده‏ای؟»
ـ آری
ـ ای علی علیه‏السلام پیش از تو نیز مردان دیگری به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمده‏اند؛ امّا هیچ کدام از آن‏ها شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشته‏اند.
رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله نزد فاطمه علیهاالسلام می‏رود. فاطمه علیهاالسلام ، علی علیه‏السلام را خوب می‏شناسد. کمالات و فضایل علی علیه‏السلام ، سابقه‏اش در اسلام، و نزدیکی برادرانه‏اش با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر کسی پوشیده نیست. فاطمه علیهاالسلام سر به زیر می‏اندازد.
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله منتظر پاسخ زهرا علیهاالسلام است؛ اما پاسخ او جز سکوت نیست؛ سکوتی از سر رضایت.
پیامبر فریاد برمی‏آورد: «اللّه اکبر! سُکُوْتَها اِقْرارُها» جبرئیل بر پیامبر خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله نازل می‏شود. او مأمور شده است فاطمه را به عقد علی علیه‏السلام درآورد. فاطمه علیهاالسلام بهترین انتخاب خداست برای علی و علی شایسته ‏ترین مردی است که مِدال همسری زهرا علیهاالسلام را بر گردن می‏ آویزد.
«لَوْ لَم یُخْلَقْ عَلِیُّ ما کانَ لِفاطِمَةَ کُفوٌ؛ اگر علی علیه‏السلام خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.»
علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام با کوله‏باری از کمال و فضل و افتخار، دل به پیوندی می‏دهند که حاصل آن عصاره‏های ناب ایمان و انسانیّت می‏شود. پایه‏ های خانه‏ ای را بنا می‏کنند که مسیر آمد و رفت ملکوتیان می‏شود. علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام رو به راهی دارند که به آسمان ختم می‏شود.
خانه کوچک علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام کهکشانی می‏شود که یازده خورشید تابناک از مدار نورانی آن سر برمی‏آورند و عالمی را در نور عظمت خود غرق می‏کنند.
پیوند علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام عرش را مَسرور می‏کند و پایه ‏های دین خدا را استوار.

متن ادبی «دو گوهر هستی» 

بهشت از رایحه‏ای دلنوار، سرمست می‏شود.
جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.
بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می‏خواند برای علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می‏شود.
طوبی، دل‏انگیزترین نغمه‏اش را شاباش می‏فرستد.
صدایی می‏شکوفاند جان‏ها را و شاید خداست که برای این عروس و داماد پیام تبریک و تهنیت می‏فرستد.
زمین:
خانه وحی، مهبط فرشتگان است.
مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن‏آویز علی می‏شود.
راز عشقی بزرگ.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.
دو دریا به هم می‏پیوندند در قداستی بی‏نظیر.
دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای وجودشان به ساحل آرامش برسد.
و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز بزرگی علی را به دوش می‏کشد.
و عشق که از تلاقی این دو متولد می‏شود؛ آب و خاک، 
دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه‏سار محبت و مهربانی این عروس و داماد.
«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛ و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می‏آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».
و حقیقت ادامه می‏یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛
زیر یک سقف، پای سفره‏ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن

و تاریخ عشق، از همین‏ جا آغاز می‏شود. 

متن ادبی «عشق ساده نیست»

 از آب می‏گویم

که مهر تو را با خود دارد
و از علی علیه‏السلام 
صاف و زلال و روشن
چونان خورشید
که ایزد مهرورزی است!
سکوت می‏کنم
تمام عمر
به احترام آن نور مقدس
که شما دو عزیز را به هم پیوند داد
سپر علی علیه‏السلام را دوباره می‏خرم
و پیراهن عروسی‏ات را بازپس می‏گیرم
به ده قطره اشک
که از ته دل جاری شده باشد
هر دو را به آب خواهم سپرد
تا همگان بدانند
که تو و علی علیه‏السلام 
عشق را برای همه می‏خواستید
نه خودتان!
عاشق می‏شوم،
فقط با یک شاخه نبات ویک جلد کلام اللّه
به همین سادگی!
مثل تو
که بر سر سفره خالی علی علیه‏السلام نشستی
اما می‏خواهم بگویم
که عشق ساده نیست!
باید تاوانش را پس داد
تاوان پس خواهم داد
هر چه باشد، باکی ندارم!
برای رسیدن به آن انحنای روشن دل،
راه تو را می‏پویم، ای ماه مهربانم!
یا فاطمه علیهاالسلام بنت نبی صلی‏الله‏ علیه‏ و‏آله ! 

پیامک به مناسبت ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها

عاقد: خدا
شاهد: رسول خدا (صلی الله علیه واله)
دفتر: لوح محفوظ
مکان: عرش
عروس: کوثر
داماد: حیدر
سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک

آمد رود به خانه آن همسری که او
در بین همسران جهان، شهریار بود
خالق سپرد این زر کامل‌عیار را
دست کسی که زرگر کامل‌عیار بود

لباس یاس بر تن کرد زهرا       کنار دست او بنشست مولا
محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت    غلط گفتم بلی نه یا علی گفت

دیدم که در عرش شور و شوق برپاست
برپاگر این بزم شرف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهراست
سالروز ازدواج حضرت علی ع و زهرا س مبارک باد

بر اوج محبت علي اوجي نيست
در بحر بجز کرامتش موجي نيست
در کل ممالک و مذاهب به جهان
مانند علي و فاطمه زوجي نيست

سالروز نوراني ترين پيوند هستي مبارک .

 

فاطمه جان؛ بسته خدا عقد تو را با علي
فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات يا علي

 
 
سالروز پيوند گل باغ نبوي با اميرالمؤمنين مولا علي، تبريک و تهنيت.
 

امشب شب عروسي ماه و خورشيد است. آسمان، جلوي قدم‏هايشان دامن مي‏ گسترد.
نسيم، ديوارهاي کوچه را غرق بوسه مي‏کند؛ و نداي زيباي تکبير، موسيقي شادترين عروسي هستي مي شود.
چه مبارک شبي است امشب...
عيدتون مبارک

لباس ياس برتن کرد زهرا
کنار دست او بنشست مولا
محمدخطبه خواند زهرا بلي گفت،
غلط گفتم بلي نه "ياعلي" گفت.
*سالروز اين پيوند آسماني مبارک*

جاي دريا به والله بجز دريا نميشه
جاي زهرا به غير از دل مولا نميشه

سالروز پاکترين، زلالترين، شادترين و مقدس ترين پيوند هستي مبارکباد.

مظهر احسان و جود خالق يکتا عليست
نور بخش ماه و خورشيد جهان آرا عليست
در ميان کل مردان ز ابتدا تا انتها
در مقام همسري، زيبنده ي زهرا عليست
*صلوات*

 

قامت دامادي مولا تماشا دارد امشب     او چه کم دارد عروسي مثل زهرا دارد امشب

سالروز پيوند خوشبوترين گلهاي گيتي، تبريک و تهنيت.
کاروانِ ستاره‏ها، امشب در زیباترین جشنِ عشق و سرور حاضرند ؛ قصرِ شادمانی، از استواری ایمان، برخود می‏لرزد. دست‏های تقدیر، در پیِ شکوفه‏های اخلاصند و نسترن‏ها، می‏آیند تا حضور زهرا و علی را جشن بگیرند.سالروز ازدواج حضرت علی ع و زهرا س مبارک باد

 

روشن‏ترین تلاقی آیینه و آب، در آوازهای روشن شهر زمزمه می‏شود و دو بهار، توأمان، در فصلی گم شده در تاریخ، از راه می‏رسند و باهم پیوند می‏خورند. سالروز ازدواج حضرت علی ع و زهرا س مبارک باد

خانه‏ای به اندازه آسمان، میهمان گام‏های مرد و زنی می‏شود که تمام جهان، بسته گام‏های صبورشان خواهد شد! و تاریخ تازه از همین لحظه آغاز خواهد شد و ملایک تا ابد در سجده جاودان خود خواهند ماند! حالا لحظه آغاز ابدیت است . پیوند علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام مبارک باد .

دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه‏ سار محبت و مهربانی این عروس و داماد  و حقیقت ادامه می‏یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛ زیر یک سقف، پای سفره‏ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن و تاریخ عشق، از همین‏جا آغاز می‏شود . سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و زهرا سلام الله علیها مبارک باد.

 

 

دانلود تصاویر ویژه سالروز ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا (سلام الله علیهما)

  سالروز ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا (سلام الله علیهما) حاج محمود کریمی

 

 

دانلود 1 

دانلود 2

دانلود 3

دانلود 4

دانلود 5


سالروز ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا سلام الله علیهما کربلایی حسین سیب سرخی

 

 

دانلود

سالروز ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا سلام الله علیهما حاج مهدی سلحشور

 

دانلود

  

منبع: سبطین 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
نظر شما کاربران و دوستان عزیز درمورد این سایت چیه؟
شما بیشتر به چه مطالبی علاقه دارید؟
انجمن سایت
آمار سایت
  • کل مطالب : 561
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 142
  • باردید دیروز : 108
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 142
  • بازدید ماه : 3,470
  • بازدید سال : 30,344
  • بازدید کلی : 533,540
  • کدهای اختصاصی
    اوقات شرعی
    ابزار هدایت به بالای صفحه
    کانال ما در آپارات
    کانال ما در آپارات

    بنر و لوگوهای دوستان
    ریز نوشت

    امیرالمومنین علی(ع) خطاب به مالک:

    وَلاَ تَعْقِدْ عَقْداً تَجُوزُ فِيهِ الْعِلَلُ



    با دشمن پیمانی مبند که قابل تفسیر باشد.

    [نامه 53 تهج البلاغه]

    روز نوشت

    آقای روحانی عزیز!

    حالا که به خوبی و خوشی توافق انجام شد؛

    ما منتظر دلار 1200 تومانی،

    مرغ 1700 تومانی،

    پراید 5 میلیونی،

    وام های بانکی زودبازده،

    سکه طلای 400 هزار تومانی،

    یارانه ی 250 هزار تومانی،

    ثبات در بازار،

    رونق در کسب و کار،

    کاهش نرخ بیکاری،

    کاهش تورم،

    چرخیدن چرخ کارخانه های،

    چرخیدن سانتریفیوژها،

    چرخیدن چرخ زندگی مردم

    و تمامی وعده های 100 روزه ای که عدم اجرای آن را به مذاکرات گره زدید، هستیم!

    ریز نوشت 2

    حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی:
    ناگفته‌هایی از امام(ره) دارم که فعلا هم نخواهد گفت.


    حضرت روح الله:
    اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌ كه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق كارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.


    خرمشهر را خدا آزاد کرد؛

    نه کدخدا..

    خط امام..

    شما در صدد اين نباشيد كه منحرفين را راضى كنيد، در صدد اين باشيد كه منحرفين را اصلاح كنيد. منحرفين را بخواهيد راضى كنيد، شما را مى‌كشند به انحراف!
    [حضرت روح الله]

    کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم؛ ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند.

    اگر بند بند استخوان هایمان را جدا سازند،
    گر سرمان را بالای دار ببرند،
    اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند،
    اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت ببرند،

    هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم..
    [حضرت روح الله]

    شعرهای منتخب

    گرفته است سیاهی زمانه را در بر

    چنان شده ست که شیطان، نمی‌کند باور


    دوباره قصه‌ی تاریخ می‌شود تکرار

    دوباره قصه‌ی احزاب، باز هم خیبر

    ادامه...